سفرنامه پراگ ۱

۱روز بعد از برگشتن از آکسفورد از هتل تسویه حساب کردیم و با مترو به فرودگاه گدویک رفتیم. چمدانها را درصندوق امانت فرودگاه به قیمت ۵۰ پوند جا گذاشتیم و عازم پراگ شدیم. ۲.۵ روز بیشتر در پراگ نمی ماندیم و ۲ ساک دستی کافی بود. پرواز از لندن به پراگ ۱.۵ساعت طول میکشید.

یکی از آشنایان آبجی خانم ساکن پراگ بود. آقای محترم، فرهنگی و باسواد با خانواده ای هنرمند و شناخته شده در ایران که خودش هم سردبیر رادیو فردا بود. پسر عموی پدرش پدر حقوق ایران ،عمویش نویسنده و استاد تاریخ ادبیات دانشگاه آکسفورد، برادرانش یکی نقاش رئالیست و دیگری صاحب سبک سورنالیسم و پرتره . تا خبر شد به پراگ میرویم بدون اینکه ما را دیده باشد تماس گرفت و مارا به خانه اش دعوت کرد. رفتن به خانه کسی که زیاد آشنایی نداشتم کمی برایم سخت بود. شاید هم زیاد اجتماعی نیستم.با اینحال ترجیح میدادم با حالی که دارم به هتل برویم و بیرون رفتن و خوابیدن و بیدارشدنم طبق هیچ قید و بندی نباشد.

 لیستی از هتلها در مرکز old town که نزدیک بسیاری از مراکز دیدنی و تاریخی شهر بود تهیه کرد

و برایم فرستاد. از هتل Rott برای ۳ شب اتاق به قیمت ۱۹۰۲۰ کرون رزرو کردم.

رقمها آنچنان نجومی بود که گاهی دلار را با کرون قاطی میکردم. ریاضی من هم در حد کلاس سوم دبستان و پاشا مدام برایم حساب و کتاب میکرد. جریان محاسبات تا آخر سفر پراگ ادامه داشت.

 

  

ادامه نوشته

آکسفورد

آکسفورد از لندن ۱.۵ساعت با قطار فاصله دارد. این شهر جز ۷ منطقه ای بود که ساکسون ها مقییم شدند و کم کم بریتانیا  شکل گرفت.

با سفارش آبجی خانم که تا لندن رفته ایم حیف است آکسفورد را نبینید پا در رکاب کردیم و صبح زود خودمان را به مترو رساندیم.هزینه مترو ۳۶ یورو بود.آکسفورد را به خاطر دانشگاهش همه میشناسند .دانشگاه آکسفورد  اولین دانشگاه انگلیسی زبان در جهان است و بعداز یک دانشگاه ایتالیایی قدیمی ترین دانشگاه جهان به حساب می اید.

هنری II پادشاه بریتانیا بعد از جدال و درگیری با فرزندانش که در فرانسه بودند با فرانسه درگیر شد و تدریس دانشجویان انگلیسی در دانشگاه پاریس را ممنوع کرد.فرانسه هم دانشجوهای انگلیسی را اخراج کرد و از آن زمان آکسفورد شروع به رشد کرد.

کتابخانه آکسفورد با۱۱ میلیون کتاب بزرگترین دانشگاه بریتانیاست.

در آکسفورد تصمیم گرفتم فقط به تماشای محیط اطراف و لذت از قدم زدن در پارک و تماشای قدمت و شکوه معماری ساختمانهای قرنها پیش بپردازم. چگونه بعد از این همه قرن حس اصالت آنها حفظ شده و جنگهای متعدد آسیبی به گنجینه شان نزده جالب بود. بریتانیایی که از زمان سکنی گزیدن ساکسونها مدام درگیر جنگ بود، رومی ها، جنگ ۱۰۰ ساله، جنگ با فرانسه، جنگهای قرون وسطی ، جنگ جهانی اول، دوم... و با پیشرفت معماری برج و بارو جای مکانهای تاریخی را نگرفته است.

این سفر کرمان دیدم چه بلایی سر بافت های فرسوده شهر آورده اند و همه بافتهای قدیمی که میشد با هزینه  کم و سرپا کردن آنها نمای توریستی شهر باشند با خاک یکسان کردند و ساختمانهای نامتناسب ۴ طبقه و ۲ طبقه ویلایی کنار هم ساخته اند. آپارتمان هایی که شهرداری سودش را میبرد و تاجرانپولش را به جیب میزنند.

آکسفورد دوربین به دست در کوچه باغها، خیابانهای پیچ در پیچ میگشتم و عکس می گرفتم. اطلاعی در مورد کجا کجاست ندارم. به خصوص که شب عازم پراگ بودیم و وقت زیادی نداشتیم. به عکس بدون هیچ توضیحی قناعت میکنم شاید شما هم قدمت آکسفورد را حس کنید.

 

ادامه نوشته

سفرنامه لندن ۳

موزه انگلستان با ۱۳میلیون شئ قدیمی و آثارنقاشی هنرمندان معروف جهان ،آثار باستانی کشورها و اقوام مختلف, فرهنگها ...یکی از غنی ترین و عظیم ترین موزه های جهان است که از سال ۱۷۵۳ شکل گرفت. اولین موزه ملی ایران سال ۱۹۱۶ تاسیس شد و تا هم اکنون ۳۰۰ هزار شئ دارد.موزه های امریکا و لندن و پاریس و عظمتشان را که میبینم که چطور لوح های تخت جمشید و اثار باستانی و اشیأ چندین هزار ساله کشورم را جزگنجینه شان گنجانده اند هم احساس شادی و غرور میکنم هم غمگین میشوم. خوشحال از اینکه ملیت و قدمت ایران به جهان معرفی میشود و غمگین از اینکه چرا صنعت توریست و سیاستمداری درکشورم اینقدر ضعیف است که هیچ کس جرات امدن به ایران را ندارد و چطور قاچاقچیان آثار باستانی و اشیا عتیقه را از اعماق خرابه ها حفاری میکنند و به خارج قاچاق میکنند و هیچ کنترلی نیست. 

     

 

ادامه نوشته

سفرنامه لندن ۲

 

 

یکی از مشخصه هایی که توجهم را در لندن به خود جلب کرد رنگ قرمز بود.کیوسک های تلفن، لباس های گارد سلطنتی، اتوبوسهای شهری که همگی از سمبولها و معرفه های انگلستان و لندن هستند.

  سال ۱۸۲۰ انگلیس شروع به ساختن اتومبیل های مکانیکی کرد.اوایل اتوبوسها گاریهایی بودند که با اسب جابجا می شدند. اتوبوسهای موتوردار کم کم وارد صنعت خودروسازی شد. لندن اولین شهر در جهان بود که اتوبوسهای ۲ طبقه را طراحی و تولید کرد و به نقاط مختلف جهان فرستاد. از سال ۱۳۳۸ محمد رضا شاه هم شروع به خرید و وارد کردن اتوبوسهای ۲ طبقه از لندن به تهران کرد. با اینکه اتوبوسهای ۲طبقه ظرفیت خوبی برای حمل مسافر داشتند 

 دوران کرباسچی، طبق دستور شرکت اتوبوسرانی اتوبوسهای ۲ طبقه به گاراژهای "هنگام" منتقل شدند. گویا ۱۶ سال بعد مسئولین دچار حس نوستالژیک شدند و ۲ اتوبوس سبز و قرمز ۲ طبقه را برای برگزاری جشنواره حمل و نقل از گورستان اتوباسها خارج کردند و بعد از مراسم جشنواره آنها را در خیابانهای شهر تهران به نمایش درآوردند .

 

 یادش بخیر. بچه که بودم برای بار اول که تهران اتوبوس ۲ طبقه دیدیم با برادرم ذوق زده شده بودیم و اصرار که سوار این اتوبوسها شویم. بدو از طبقه های گردان بالا میرفتیم و برای نشستن بغل پنجره با هم رقابت میکردیم. چقدر چیزهای ساده بدون دلیل سر ذوقمان میآورد. دنیایی کودکی دنیای قشنگ و بی شیله پیله ایست.

ادامه نوشته

سفرنامه لندن ۱

از ۱۰ اردیبهشت تا اواسط مهر ۷ سفر داشتم. انقدر متراکم و پشت سر هم که فرصت نوشتن نشد . جزعیات خیلی از سفرنامه ها را فراموش کرده ام.  ولی مرور بلاگ و خواندن سفرنامه کانادا  ( که اگر ننوشته بودم خیلی چیزها الان یادم هم نبود ) مرا تشویق کرد حافظه ام را به کار بگیرم و هر چه یادم مانده ثبت کنم. عکسهایی که گرفتم کمک بزرگی ست. سفر به ترتیب از لندن و پراگ شروع و به مونترال و نیو همشایر و ادمونت ادامه یافت و به بوکا راتن و ایران ختم شد. از ۳.۵ سال پیش هر فرصتی دست میداد و اوضاع روبراه بود بی معطلی کفش سفر به پا میکردم .سفر به هلند ، بلژیک ،آلمان ، استانبول، ایران ، اکثر ایالتهای آمریکا و کانادا . اگر بیماری دری را به رویم بست و دیگر طبابت نکردم در عوض جهان را دیدم و  از زندگی آدم بزرگی رها شدم . از زندگی و لحظاتم لذت بردم. هر چند هیچ چیز جای خالی لبخند رضایت و نگاه قدر دانانه مریضها را پر نمیکند.

 

 

ادامه نوشته